شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ناصر صابر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانهام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشکشده و قلب مردهام را یاری نما تا بتوانم لحظهها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچههای باصفا و زیبای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
وقتی قلمِ قلبم را به دست گرفتم تا بهترین کلمات را در رسای عزیزترین نعمت الهی که خداوند جل و اعلی نصیبم کرده بود، کنار هم بگذارم، سنگینی خاصی بر شانهام حس کردم. باید برای پدری بنویسم که حتی خودم او را نشناختم، پس تو ای پدر! پس تو ای شهید! قلم خشکشده و قلب مردهام را یاری نما تا بتوانم لحظهها و ذرهایی از زندگی پربرکتت را برای مشتاقان شهادت و شهامت بنگارم. کوچههای باصفا و زیبای...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید محمدرضا خلیلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
هنگامیکه خانواده خلیلی در شهرستان نیریز به استقبال بهار رفته بودند، تولّد محمدرضا ـ دوم فروردین ماه 1342ـ طراوت دوچندانی را به جمع آنها بخشید. سبزی و زیبایی بهار در نجابت چشمانش به شکوفه نشست و در جمع خانوادهای متدین و مذهبی دوران کودکی را آغاز نمود. کمکم دوران طفولیت را پشت سرگذاشته و برای کسب دانش وارد دبستان فرهمندی شد. کسب نمرات خوب و عالی، نشانگر استعداد بالای او بود. با تشویق خانواده، برای ادامه تحصیل به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
هنگامیکه خانواده خلیلی در شهرستان نیریز به استقبال بهار رفته بودند، تولّد محمدرضا ـ دوم فروردین ماه 1342ـ طراوت دوچندانی را به جمع آنها بخشید. سبزی و زیبایی بهار در نجابت چشمانش به شکوفه نشست و در جمع خانوادهای متدین و مذهبی دوران کودکی را آغاز نمود. کمکم دوران طفولیت را پشت سرگذاشته و برای کسب دانش وارد دبستان فرهمندی شد. کسب نمرات خوب و عالی، نشانگر استعداد بالای او بود. با تشویق خانواده، برای ادامه تحصیل به...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید محمد علی حداد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد علي حداد »
پانزدهم شهریورماه ۱۳۴۰ در شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی و پیرو مکتب کربلا متولد شد. مادر با شیر، محبت حسین (ع) را در کامش ریخت و پدر، دست او را از کودکی گرفته و در مجالس مذهبی و سوگواری امام شهیدان به همراه برد، تا با مکتب سرخ شهادت آشنا شود. آن زمان که توان آموختن پیدا کرد، راهی دبستان شد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی نیریز با موفقیت پشت سر گذاشت. سپس دوره راهنمایی را در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد محمد علي حداد »
پانزدهم شهریورماه ۱۳۴۰ در شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی و پیرو مکتب کربلا متولد شد. مادر با شیر، محبت حسین (ع) را در کامش ریخت و پدر، دست او را از کودکی گرفته و در مجالس مذهبی و سوگواری امام شهیدان به همراه برد، تا با مکتب سرخ شهادت آشنا شود. آن زمان که توان آموختن پیدا کرد، راهی دبستان شد. دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی نیریز با موفقیت پشت سر گذاشت. سپس دوره راهنمایی را در...
شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید خلیل شاهمرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خليل شاهمرادي »
بسمالله الرحمن الرحیم ماشاءالله کان و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آنچه خدا خواست شد و نیست جنبشی و نه نیرویی مگر بهوسیله خدای والای بس بزرگ. خدای را شکر؛ خدای کریم و بزرگ، رئوف و مهربان، سلیم، حلیم، نور و قدوس که اینهمه منت بر بندگانش گذاشته تا جایی که او را خلیفه روی زمین قرار داده است. آیا جا دارد که بااینهمه نعمتها که ما قادر به شکر گذاری هیچکدام آن نیستیم، نعمتهایی که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خليل شاهمرادي »
بسمالله الرحمن الرحیم ماشاءالله کان و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آنچه خدا خواست شد و نیست جنبشی و نه نیرویی مگر بهوسیله خدای والای بس بزرگ. خدای را شکر؛ خدای کریم و بزرگ، رئوف و مهربان، سلیم، حلیم، نور و قدوس که اینهمه منت بر بندگانش گذاشته تا جایی که او را خلیفه روی زمین قرار داده است. آیا جا دارد که بااینهمه نعمتها که ما قادر به شکر گذاری هیچکدام آن نیستیم، نعمتهایی که...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید ادهم توکل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
معشوق به کدامین غمزه مستانه پیمانه او را پر ساخت که جز طریق عشق نپیمود و به دیاری جز کوی دوست پر نکشید. دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و متعهد توکل، در شهرستان نیریز کسی جز ادهم نبود که ۱۳۴۴/۶/۲۰ پا به عرصه حیات گذاشت و دوران کودکی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آغاز کرد. کمکم آماده فراگیری دانش شد و در دبستان فرهنگ دوره ابتدایی را به پایان برد. سپس دوره راهنمایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد ادهم توکل »
معشوق به کدامین غمزه مستانه پیمانه او را پر ساخت که جز طریق عشق نپیمود و به دیاری جز کوی دوست پر نکشید. دومین کبوتر خونین بال خانواده متدین و متعهد توکل، در شهرستان نیریز کسی جز ادهم نبود که ۱۳۴۴/۶/۲۰ پا به عرصه حیات گذاشت و دوران کودکی را در دامن پاک مادر و آغوش گرم پدر آغاز کرد. کمکم آماده فراگیری دانش شد و در دبستان فرهنگ دوره ابتدایی را به پایان برد. سپس دوره راهنمایی...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید علی اکبر نظری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید علی اکبر نظری »
علیاکبر غنچه وجودش در سال ۱۳۴۳ در میان خانوادهای متدین و مذهبی در روستای رودخور از توابع شهرستان نیریز، شکوفا شد. تربیت صحیح او را از کودکی علاقهمند به اسلام و احکام نورانی آن و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) نمود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید فرجالله یاراحمدیِ رودخور آغاز کرد، ولی قبل از اتمام این دوره، تصمیم به ترک تحصیل گرفته و همراه پدر در کار کشاورزی و دامداری به فعالیت پرداخت. با تلاش و کوشش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید علی اکبر نظری »
علیاکبر غنچه وجودش در سال ۱۳۴۳ در میان خانوادهای متدین و مذهبی در روستای رودخور از توابع شهرستان نیریز، شکوفا شد. تربیت صحیح او را از کودکی علاقهمند به اسلام و احکام نورانی آن و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) نمود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید فرجالله یاراحمدیِ رودخور آغاز کرد، ولی قبل از اتمام این دوره، تصمیم به ترک تحصیل گرفته و همراه پدر در کار کشاورزی و دامداری به فعالیت پرداخت. با تلاش و کوشش...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید نعمت الله منعمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد نعمت الله منعمي »
سال ۱۳۴۱، در صبحدمی زیبا، در میان خانوادهای پارسا و زحمتکش، خورشید وجود کودکی قشنگ و شیرین طلوع کرد. پدر رسیدن او را به فال نیک گرفت و نام نعمتالله را برای او انتخاب کرد. در کنار پدر و مادر با آموزههای دینی اسلام آشنا شد و با درک یک زندگی ساده و بیآلایش، با واقعیتهای زندگی اُنس گرفت. کمکم دوران کودکی را با عشق به آموختن و فهمیدن پشت سر نهاد و وارد دبستان شد. دوره ابتدایی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد نعمت الله منعمي »
سال ۱۳۴۱، در صبحدمی زیبا، در میان خانوادهای پارسا و زحمتکش، خورشید وجود کودکی قشنگ و شیرین طلوع کرد. پدر رسیدن او را به فال نیک گرفت و نام نعمتالله را برای او انتخاب کرد. در کنار پدر و مادر با آموزههای دینی اسلام آشنا شد و با درک یک زندگی ساده و بیآلایش، با واقعیتهای زندگی اُنس گرفت. کمکم دوران کودکی را با عشق به آموختن و فهمیدن پشت سر نهاد و وارد دبستان شد. دوره ابتدایی...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید علیرضا دهقانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد عليرضا دهقاني »
فراق یاران به خون نشسته در سنگرهای جنوب، قرارش را ربوده بود. با بیقراری روانه جبهه شد تا در کنار سایر عاشقان خداجوی و عارفان دشمنستیز به وظیفه خود عمل کند و اگر دوست نیمنگاهی بر او داشت، شاید به جمع یاران بپیوندد. سال ۱۳۳۶ در خانوادهای متدین و مذهبی در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. دوره ابتدائی را در روستای دهقان آباد و راهنمایی را در مدرسه ابنسینا سپری نمود. برای ادامه تحصیل به نیریز مهاجرت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد عليرضا دهقاني »
فراق یاران به خون نشسته در سنگرهای جنوب، قرارش را ربوده بود. با بیقراری روانه جبهه شد تا در کنار سایر عاشقان خداجوی و عارفان دشمنستیز به وظیفه خود عمل کند و اگر دوست نیمنگاهی بر او داشت، شاید به جمع یاران بپیوندد. سال ۱۳۳۶ در خانوادهای متدین و مذهبی در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. دوره ابتدائی را در روستای دهقان آباد و راهنمایی را در مدرسه ابنسینا سپری نمود. برای ادامه تحصیل به نیریز مهاجرت...